معنی غثس پهدثق 💯صهددثقپهدهدل.زخپ

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

غثة

لغت‌نامه دهخدا

غثة. [ غ ُث ْ ث َ ] (ع اِ) قوت روزگذار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). البلغة من العیش . (اقرب الموارد).

غوس

گویش مازنی

اوج سرما و گرما

غطس

دیکشنری عربی به فارسی

شيرجه رفتن , غواصي کردن , فرو رفتن , تفحص کردن , شيرجه , غور

غثم

لغت‌نامه دهخدا

غثم . [ غ ُ ] (ع اِ)ریزه ٔ نان که خورده شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ).

غثم

لغت‌نامه دهخدا

غثم . [ غ َ ] (ع مص ) به یک بار مال نیکو و جید دادن کسی را: غثم له غثماً. (منتهی الارب ).

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

yes

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بله، بلی گفتن، بلی، اری

yes-no question

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرسش بلی یا خیر

yes-man

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بله اقا، ادم بله بله گو، نوکر

yee algorithm

فرهنگ لغات علمی

الگوریتم یی

ye

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تو

جست‌وجوی متن

غثة

لغت‌نامه دهخدا

غثة. [ غ ُث ْ ث َ ] (ع اِ) قوت روزگذار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). البلغة من العیش . (اقرب الموارد).

شیرجه رفتن

دیکشنری فارسی به عربی

غطس , مطواة , هبوط

غواصی کردن

دیکشنری فارسی به عربی

غطس

فرو رفتن

دیکشنری فارسی به عربی

غطس , مغسلة

غثم

لغت‌نامه دهخدا

غثم . [ غ ُ ] (ع اِ)ریزه ٔ نان که خورده شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ).