غبطةدیکشنری عربی به فارسیشادي , خوشحالي , سرور و نشاط , خوشي , ساز و نواز , اسباب موسيقي , زيبايي , کاميابي
غبطةلغتنامه دهخداغبطة. [ غ َ طَ ] (ع مص ) آرزو بردن به نیکویی حال کسی بی آن که زوال آن از او خواهد. رشک نمودن و آرزو بردن به حال کسی بی آنکه زوال آن خواهد از وی . (منتهی الارب )
غبطةلغتنامه دهخداغبطة. [ غ ُ طَ ] (ع اِ) دوالی است که اطراف چرم توشه دان بدان استوار دوزند. (منتهی الارب ).
غبطهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی رشک، طمع، زیادهطلبی، افزونطلبی، تکاثر، میل (اشتیاق)، رقابت، چشموهمچشمی، مسابقه مضایقه درتمجید حسادت
غبطهفرهنگ انتشارات معین(غِ یا غَ طِ) [ ع . غبطة ] 1 - (مص ل .) رشک بردن بر سعادت و نیکی کسی بدون بدخواهی نسبت به آن شخص . 2 - شادمانی ، خوشحالی .