غاسقلغتنامه دهخداغاسق . [ س ِ ] (ع اِ) ماه . || یا شب وقت غروب شفق . || یا تاریکی بعد ازغروب شفق . و منه قوله تعال : «و من شر غاسق اذا وقب »(قرآن 3/113)؛ یعنی از بدی شب چون درآی
غاسقفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. تیره و تاریک.۲. شب بسیارتاریک؛ شب تاریک.۳. (اسم) مار سیاه.۴. (اسم) قمر؛ ماه.
غَاسِقٍفرهنگ واژگان قرآنابتداي تاريکي شب (کلمه غسق به معناي اولين مرحله از ظلمت شب است ، وقتي گفته ميشود قد غسق الليل معنايش اين است که تاريکي شب فرا رسيد ، و غاسق شب ، آن ساعتي است که
غاسقونیه کورفزیلغتنامه دهخداغاسقونیه کورفزی . [ نی ی َ ] (اِخ ) به ترکی «خلیج گاسکونی ». رجوع به گاسکونْی کورفزی و گاسکونی شود.
غَاسِقٍفرهنگ واژگان قرآنابتداي تاريکي شب (کلمه غسق به معناي اولين مرحله از ظلمت شب است ، وقتي گفته ميشود قد غسق الليل معنايش اين است که تاريکي شب فرا رسيد ، و غاسق شب ، آن ساعتي است که
غاسقونیه کورفزیلغتنامه دهخداغاسقونیه کورفزی . [ نی ی َ ] (اِخ ) به ترکی «خلیج گاسکونی ». رجوع به گاسکونْی کورفزی و گاسکونی شود.