غازی خانلغتنامه دهخداغازی خان . (اِخ ) نام بعض امرای افغانی . رجوع تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته صص 172، 258 - 262 شود.
غازی خانلغتنامه دهخداغازی خان . (اِخ ) یکی از خانان و امرای هندی کشمیر که در سال 967-971 حکومت کشمیر داشته است . رجوع به مآثر رحیمی چ کلکته صص 250 - 321 شود.
قاضی خانلغتنامه دهخداقاضی خان . (اِخ ) دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج است . در 52000گزی شمال باختر دیواندره و 7000 گزی شمال شوسه ٔ دیواندره به سقز واقع و کوهس
قاضی خانلغتنامه دهخداقاضی خان . (اِخ ) فخرالدین ابوالمحاسن حسن بن منصور ابوالقاسم محمودبن عبدالعزیز اوزجندی انصاری ، مکنی به ابویوسف از دانشمندان و در مذهب خود فتاوای مشهوری دارد. و
قاضی خانلغتنامه دهخداقاضی خان . (اِخ ) محمد دهار از اجداد قطب الدین مکی است . او راست : کتاب ادات الفضلاء و آن را در سال 823 هَ . ق . برای قدری خان تألیف کرده این کتاب در لغات فارس
غازی خان مهلیلغتنامه دهخداغازی خان مهلی . [ ن ِ م َ ] (اِخ ) یا محلی نام یکی از امرای افغانی . رجوع به تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته صص 234 - 238 شود.
غازی گرای خانلغتنامه دهخداغازی گرای خان . [ گ ِ ](اِخ ) (ابن الحاج سلیم گرای خان ) یکی از خانان قرم (کریمه ) است که در آغاز خانی برادرش دولت گرای خان ، به منصب نورالدینی منصوب شد و بنظام
غازی الدین خانلغتنامه دهخداغازی الدین خان . [ یُدْ دی ] (اِخ ) ملقب و مشهور به عمادالممالک ، از خانان و امرای هندی . رجوع به مجمل التواریخ گلستانه چ تهران صص 95-97 شود.
غازیانلغتنامه دهخداغازیان . (اِ) جمع فارسی کلمه ٔ غازی است که بر مطلق جنگجویان و سپاهیان اطلاق میشود : اندر وی [قالیقله ] غازیانند بنوبت از هر جایی . (حدود العالم ). غازیان ماوراء
غازی خان مهلیلغتنامه دهخداغازی خان مهلی . [ ن ِ م َ ] (اِخ ) یا محلی نام یکی از امرای افغانی . رجوع به تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته صص 234 - 238 شود.
راجانپورلغتنامه دهخداراجانپور. [ جام ْ ] (اِخ ) قصبه ای است در هندوستان در ساحل راست رود سند و جنوب غربی . «در غازی خان » به فاصله ٔ 116 هزارگز از ایالت پنجاب . (از قاموس الاعلام تر
امیر تبریزیلغتنامه دهخداامیر تبریزی . [ اَ رِ ت َ ] (اِخ ) خواجه امیربیک ، فرزند امیرابراهیم بن زکریای کججی نطنزی تبریزی (مهردار). ازرجال عهد شاه طهماسب صفوی است . اصل وی از مهرانرود ت
غازی گرای خانلغتنامه دهخداغازی گرای خان . [ گ ِ ](اِخ ) (ابن الحاج سلیم گرای خان ) یکی از خانان قرم (کریمه ) است که در آغاز خانی برادرش دولت گرای خان ، به منصب نورالدینی منصوب شد و بنظام
غازی گرایلغتنامه دهخداغازی گرای . [ گ ِ ] (اِخ ) (دوم ) یکی از خانان کریمه و پسر دولتگرای خان است . وی درزمان خانی برادر ارشدش محمدگرای ، با او به محاربه ٔ ایران رفته و در موقع عودت