غاریcavernousواژههای مصوب فرهنگستان1. دارای غار یا حفرههای توخالی؛ مربوط به غار 2. ویژگی صدای برآمده از حفرات مرتعش غاریشکل
غاریقونلغتنامه دهخداغاریقون . (معرب ، اِ) یکی از اجزای مسهل است و آن دو قسم می باشد: نر و ماده . گویند ماده ٔ آن بهتر است و تریاق همه ٔ زهرهاست ؛ و در مؤیدالفضلا به این معنی با زا
غاریقونفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوعی قارچ که بر روی تنه یا درون بعضی درختان کهنه و سالخورده و پوسیده مانند درخت بلوط و انجیر میروید. در طب برای معالجۀ امراض معده، کبد، سپرز، قولنج، و دفع سم
صدای غاریcavernous voice, amphoric voice, amphoriloquy, amphorophonyواژههای مصوب فرهنگستانصدایی که در بیماران ریوی، در هنگام صحبت کردن، از ریهها به گوش میرسد
حب غاریقونلغتنامه دهخداحب غاریقون . [ ح َب ْ ب ِ ] (اِ مرکب ) درد مفاصل و استسقاء را مفید بود و فرنکیه و بلخیه را سودمند آید. صفت آن : صبر سقوطری و افتیمون از هر یک شش درم ، غاریقون چ