2196 مدخل
بدهکار، مدیون، وامدار
قارم . [ رِ ] (اِخ ) نام مردی است . (منتهی الارب ) (تاج العروس ).
۱غرش و خروش ۲صدای رعد
پدید آوردن صدایی به سان صدای گربه
بدهکاران
cavernous
غارت.
YHVH
غارم، قرضدار، مدیون، مقروض، وامدار ≠ بستانکار، طلبکار
وجود حفرههای بزرگ غارمانند در یک سامانه
cavernous، غارمانند، غاردار
وام زده . [ زَ دَ/ دِ ] (ن مف مرکب ) غارم . (ترجمان القرآن ). وام زد.
۱. بدهکار، غارم، قرضدار، وامدار ≠ داین ۲. مرهون ۳. مشغولالذمه