عیهقلغتنامه دهخداعیهق . [ ع َ هََ ] (ع اِمص ) شادمانی و سرور. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). نشاط. (از اقرب الموارد).
بازتاب عُقزنیgag reflexواژههای مصوب فرهنگستانواکنش غیرارادی نوزاد هنگامی که یک شیء سفت به بخش پسین دهان او برخورد میکند
مامه 2ovum, egg cell, egg, ovule 2واژههای مصوب فرهنگستانیاختۀ زایشی ماده که پس از لقاح به تخم تبدیل میشود و موجودی مشابه همان گونه را به وجود میآورد متـ . تخمک 2، تخمک جانوری
جافیشیjackواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مادگی که با اتصال دو شاخه یا چندشاخه به آن اتصال الکتریکی برقرار میشود
عیهقةلغتنامه دهخداعیهقة. [ ع َ هََ ق َ ] (ع اِ) نام مرغی است . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). طائری است . (از اقرب الموارد).
عیهقةلغتنامه دهخداعیهقة. [ ع َ هََ ق َ ] (ع اِ) نام مرغی است . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). طائری است . (از اقرب الموارد).