عیمةلغتنامه دهخداعیمة. [ ع َ م َ ] (ع اِمص ) آرزوی شیر. (ناظم الاطباء). شهوت و میل داشتن به شیر و لبن . هرگاه شخص اشتهای شیر کند گویند: «قداشتهی فلان اللبن » و اگر اشتهای او بسی
عیمةلغتنامه دهخداعیمة. [ ع َ م َ ] (ع مص ) آرزومند شیر گردیدن . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تشنه شدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَیم .
عیمةلغتنامه دهخداعیمة. [ م َ ] (ع ص ) شتران برگزیده . (منتهی الارب ). نیکان از مال . (از اقرب الموارد).
ایمةلغتنامه دهخداایمة. [اَ ی ِم ْ م َ ] (ع اِ) ائمه . ج ِ امام . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). پیشوایان و امامان .- ایمه ٔ اثناعشر ؛ دوازده امام . (از ناظم الاط
ایمةلغتنامه دهخداایمة. [ اَ م َ ] (ع اِ) بیوکی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). بیوکی و عروسی . (ناظم الاطباء). و منه الحدیث : انه کان یتعوذ من الایمة. (منتهی الارب ).
ایمةلغتنامه دهخداایمة. [ اَ م َ ] (ع مص ) ناکدخدا ماندن زن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و چنین است بی زن ماندن مرد. (از اقرب الموارد). بی شوهر شدن زن و بی زن شدن شوهر. (ت
عیملغتنامه دهخداعیم . [ ع َ ] (ع اِمص ) آرزوی شیر آمدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بودن «عیمة» در شخص . (از اقرب الموارد). رجوع به عیمة شود. || تشنه شدن .
عینةلغتنامه دهخداعینة. [ ن َ ] (ع اِ) وام که در آن وام دهنده را نفعی نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عبارتست از اینکه شخصی نزد شخص دیگر رود و وامی طلب کند. وام
شترلغتنامه دهخداشتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندان
عامهلغتنامه دهخداعامه . [ م ِه ْ ] (ع ص ) سرگشته در گمراهی . متردد درراه و منازعت . ج ، عُمّه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).