ایراطلغتنامه دهخداایراط. (ع مص ) (از «ورط») در چاه و در هلاکت انداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در ورطه انداختن چنانکه در او خلاصی نباشد. (از اقرب الموارد). || رسن در حلقه ٔ گ
عَوْرَاتِفرهنگ واژگان قرآنعورتها - عيبها - آنچه بايد پوشيده و مخفي گردد (جمع عورت و عورت به معناي عيب است ، و اگر آن را عورت ناميدهاند ، چون هر کس عار دارد از اينکه آن را هويدا کند ، و ش
عبراتلغتنامه دهخداعبرات . [ ع َ ب َ ] (ع اِ) ج ِ عَبرة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || (اِخ ) یوم العبرات ؛ از روزهای اعراب است . (ناظم الاطباء).
عثراتلغتنامه دهخداعثرات . [ ع َ ث َ ] (ع اِ) ج ِ عثرة. لغزش . (از غیاث اللغات ). || خطا و سهو. (ناظم الاطباء) : تا در حضرت پادشاه عثرات ایشان را شفیع شد. (جهانگشای جوینی ). سلطان
عیرلغتنامه دهخداعیر. (ع اِ) گروه از سفر بازگردیده (مؤنث آید). (منتهی الارب ). || کاروان شتر که غله کشانند (از این لفظ واحد نیامده است ). (منتهی الارب ). هر ستور خار بارکش از ش
عَوْرَاتِفرهنگ واژگان قرآنعورتها - عيبها - آنچه بايد پوشيده و مخفي گردد (جمع عورت و عورت به معناي عيب است ، و اگر آن را عورت ناميدهاند ، چون هر کس عار دارد از اينکه آن را هويدا کند ، و ش
عبراتلغتنامه دهخداعبرات . [ ع َ ب َ ] (ع اِ) ج ِ عَبرة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || (اِخ ) یوم العبرات ؛ از روزهای اعراب است . (ناظم الاطباء).
عثراتلغتنامه دهخداعثرات . [ ع َ ث َ ] (ع اِ) ج ِ عثرة. لغزش . (از غیاث اللغات ). || خطا و سهو. (ناظم الاطباء) : تا در حضرت پادشاه عثرات ایشان را شفیع شد. (جهانگشای جوینی ). سلطان