عیاشی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی کردن، خوشگذرانی کردن، شادمانی کردن، نوشیدن، مست شدن چشمچرانی کردن
خوش گذرانی کردنلغتنامه دهخداخوش گذرانی کردن . [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ذَ ک َ دَ ](مص مرکب ) عیاشی کردن . تن پروری کردن . تعیش نمودن .