اگاللغتنامه دهخدااگال . [ اُ ] (هندی ، اِ) باقی مانده از تانبول خاییده شده . (ناظم الاطباء). فضله ٔ پان که بعد از چاویدن پان به کسی دهند یا بیندازند و این لفظ هندی است . (آنندرا
اگالواژهنامه آزاداگال به فتح حرف ( ا ) و با حالت تشدید روی حرف گ به معنی زانوبند شتر که در موقع خواباندن و نگه داشتن در یک محل به هر دو پای جلو و گاهی به یکی از پاها جهت ماندن ش
چپیهفرهنگ انتشارات معین(چَ یِ) (اِ.) دستار بزرگی که عربان بر سر گذارند و بر روی آن عگال (عقال ) بندند.
چپیهلغتنامه دهخداچپیه . [ چ َ ی َ / ی ِ ] (اِ) دستمال بزرگی است که عربها بجای کلاه برسر میگذارند و بر روی آن عگال (عقال ) می بندند. (فرهنگ نظام ). پارچه ای که بشکل عمامه باطراف
اعلي الدرجاتدیکشنری عربی به فارسیعالي , بالا ترين , بيشترين , درجه عالي , صفت عالي , افضل , مبالغه اميز
عالمدیکشنری عربی به فارسیدانشور , دانش پژوه , محقق , اهل تتبع , اديب , شاگر ممتاز , عالم , دانشمند , جهان , دنيا , گيتي , روزگار