عبادت من - پرستش من
ابادت . [ اِ دَ ] (ع مص ) هلاک کردن . || هلاک شدن .
ابادید. [ اَ ](ع ص ) طیر ابادید؛ مرغان پریشان ، متفرق ، پراکنده .
= عبودیت
پریشان و متفرق.
۱. بندگی کردن؛ پرستش کردن.۲. [مجاز] چاکری و خدمتگزاری کردن؛ خدمت.
عبادتي که مشتمل بر قرباني و ذبح هم هست
مذهبی، فداکارانه، صمیمانه، عبادتی، بافداکاری
عبادت من (عبادتی که شامل ذبح و قربانی کردن هم می شود)
الهه، الهی، خدایی، یزدانی، عبادتی، قابل رحمانی
شگفت انگیز، الهی، خدایی، یزدانی، عبادتی، قابل رحمانی