لغتنامه دهخدا
عصبة. [ ع َ ص َ ب َ ] (ع اِ) واحد عَصَب . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عصب شود. || پسران و خویشان نرینه از جانب پدر، و آنان را عصبة بدین جهت نامیده اند که او را احاطه میکنند، پدر یک طرف و فرزند یک طرف و عم یک طرف و برادر طرفی دیگر. و قوم مرد که جهت او تعصب کنن