عَقِبَيْهِفرهنگ واژگان قرآندو پاشنه اش (منظورازعبارات "يَنقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ "و"نَکَصَ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ "به عقب برگشتن و عقبگرد کردن است)
عَقِبِهِفرهنگ واژگان قرآنذريه و فرزندانش ( در عبارت "جَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ")
عقبةدیکشنری عربی به فارسیپيچ وخميدگي , گرفتاري , مانع , محظور , گير , تکان دادن , هل دادن , بستن (به درشکه وغيره) , انداختن , رداع , سد جلو راه , پاگير
نَکَصَفرهنگ واژگان قرآنخودداري کرد(منظورازعبارت"نَکَصَ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ "به عقب برگشتن و عقبگرد کردن است)
عَقِبِهِفرهنگ واژگان قرآنذريه و فرزندانش ( در عبارت "جَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ")