عویجلغتنامه دهخداعویج . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عدی بن کعب بن لؤی ، از قریش . جدی جاهلی بود، و برخی از صحابه از نسل وی بوده اند. (از الاعلام زرکلی از جمهرةالانساب ).
عویجلغتنامه دهخداعویج . [ ع ُ وَ ] (اِخ ) (دارة...) یکی از دارات است . رجوع به دارةعویج ، و معجم البلدان شود.
عِوَجفرهنگ واژگان قرآنکجي - تمايل - تحريف - انحراف (عبارت "يَبْغُونَهَا عِوَجاً " یعنی : مىخواهند آن را [با وسوسه و اغواگرى] كج نشان دهند)
علیجلغتنامه دهخداعلیج . [ ع ُ ل َ ] (اِخ ) نام بطنی است از قبائل عرب . (از معجم قبائل العرب عمررضا کحالة ج 2 ص 819 بنقل از القاموس فیروزآبادی ج 1 ص 200).
عواجلغتنامه دهخداعواج . [ع َوْ وا ] (ع ص ) آنکه با خود عاج داشته باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صاحب عاج . (از اقرب الموارد). || عاج فروش . (منتهی الارب ) (آنند
لیلیلغتنامه دهخدالیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت ابی حثمةبن حذیفةبن غانم بن عامربن عبداﷲبن عبداﷲبن عبیدبن عویج بن کعب بن لؤی القرشیة العدویة اخت سلیمان و کانت زوج عامربن ربیعة الع
خارجةلغتنامه دهخداخارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ ) ابن حذافةبن غانم بن عامربن عبداﷲبن عبیدبن عویج بن عدی بن کعب بن لؤی ... و مادرش فاطمه بنت عمروبن بحیرةالعدویه بوده است . او یکی از شجع
ابوعقربلغتنامه دهخداابوعقرب . [ اَ ع َ رَ ](اِخ ) بکری یا کنانی ، خویلدبن بجیر یا عویج بن خویلدیا ابن خالدبن عمر یا معاویةبن خویلد. صحابی است .
غفیلةلغتنامه دهخداغفیلة. [ غ ُ ف َ ل َ ] (اِخ ) بطنی است از عرب . ابن حبیب گوید: غفیلةبن عوف بن سلمة در «سکون » است ، و غفیلةبن قاسط در ربیعه (بنی ربیعة) و غفیلة بنت عامربن عبداﷲ