عوضدیکشنری عربی به فارسیکفاره دادن , جبران کردن , جلب کردن , خشم (کسي را) فرونشاندن , جلب رضايت کردن , تاوان دادن , پاداش دادن , عوض دادن , باز پرداخت کردن , باز پرداختن , هزينه کسي يا
عَوَضگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی تغییر ، تحول دادن ، نو کردن و تازه کردن ، تبدیل ، پوشیدن لباس جدید یا لباس دیگر به جای قبلی
عوضفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدل، بدیل ۲. الش، تبدیل، تعویض، جایگزین، جانشین، دگش، مبدل ۳. جبران، جای ۴. پاداش، جزا، مزد