عوضیلغتنامه دهخداعوضی . [ ع ِ وَ ] (ص نسبی ، ق ) منسوب به عوض . آنچه بجای چیز دیگری آید. بدل . (فرهنگ فارسی معین ). || معادل و مساوی . تلافی . (ناظم الاطباء). || اشتباهی . (فرهن
عوذیلغتنامه دهخداعوذی . [ ع َ ] (اِخ ) همام بن یحیی بن دینار ازدی عوذی محلمی (از موالی آنان )، مکنی به ابوعبداﷲ. محدث و ازاهالی بصره بود، و نسبت او به عوذبن سودبن حجر است .وی به
عوذیلغتنامه دهخداعوذی . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب به عوذبن سودبن حجربن عمران بن عمرو مزیقیأبن عامر ماءالسماء، که بطنی از ازد بود و بسیاری بدان منسوبند. (از اللباب فی تهذیب الانسا
شاه عوضیلغتنامه دهخداشاه عوضی . [ ع َ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . دارای 186 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن خرما و غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ای