عورتالغتنامه دهخداعورتا. [ ع َ وَ ] (اِخ ) شهرکی است در نواحی نابلس ، و در آنجاست قبر عُزَیر نبی (ع )، و آن در مغاره ای واقع است . و نیز قبر یوشعبن نون (ع ) و مفضل ، ابن عم هارون
آورتافرهنگ انتشارات معین(وُ) (اِ.) = آورت : سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج می شود و آن تنة اصلی و عمومی سرخ رگ های دیگر بدن است و به دو قسمت سینه ای و شکمی تقسیم گردد و خون روش
عورتانهلغتنامه دهخداعورتانه . [ ع َ / عُو رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب و متعلق به زن و متشابه و مانند آن . زنانه . (ناظم الاطباء).
عَوْرَاتِفرهنگ واژگان قرآنعورتها - عيبها - آنچه بايد پوشيده و مخفي گردد (جمع عورت و عورت به معناي عيب است ، و اگر آن را عورت ناميدهاند ، چون هر کس عار دارد از اينکه آن را هويدا کند ، و ش
عورتانهلغتنامه دهخداعورتانه . [ ع َ / عُو رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب و متعلق به زن و متشابه و مانند آن . زنانه . (ناظم الاطباء).
عَوْرَاتِفرهنگ واژگان قرآنعورتها - عيبها - آنچه بايد پوشيده و مخفي گردد (جمع عورت و عورت به معناي عيب است ، و اگر آن را عورت ناميدهاند ، چون هر کس عار دارد از اينکه آن را هويدا کند ، و ش