عهدنامهفرهنگ انتشارات معین( مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) ورقه ای که در آن شرایط پیمان را نویسند و امضا و مهر کنند، پیمان نامه .
عهدنامهفرهنگ مترادف و متضادپروتکل، پیماننامه، تعهدنامه، قرارداد، قرارنامه، معاهده، مقاوله، مقاولهنامه
عقدنامهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدفترچه یا ورقهای که در آن نام زن و شوهر و شرایط ازدواج نوشته میشود؛ قبالۀ زناشویی.
عهدنامۀ صلحpeace treaty, treaty of peaceواژههای مصوب فرهنگستانعهدنامهای که میان سران کشورهای درگیر برای پایان دادن به جنگ امضا میشود