عنیدلغتنامه دهخداعنید. [ ع َ ] (ع ص ) آنکه دیده و دانسته از حق برگردد. و به باطل ستیهنده و ردکننده حق را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). شخص که مخالف حق باشد و آن
عنیدفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ستیزهکننده؛ ناسازگار.۲. مخالف حق؛ آنکه آگاهانه از حق برمیگردد.
عنيددیکشنری عربی به فارسینرم نشدني , سخت , سنگدل , بي شفقت , تسليم نشدني , خود سر , سرپيچ , متمرد , خود سرانه , لجوج , خيره سر , ستيزه جو , لجوجانه , رام نشدني , قاطر مانند , چموش , کله
ناسازگارفرهنگ مترادف و متضادعنید، منافی، ناجور، ناساز، نامانوس، نامتجانس، نامتناسب، نامساعد، ناملایم، ناموافق، ناموزون، ناهنجار، نقیض ≠ سازگار، متجانس
ستیزه گرلغتنامه دهخداستیزه گر. [ س ِ زَ / زِ گ َ ] (ص مرکب ) عنید. (ملخص اللغات حسن خطیب ) (ترجمان القرآن ). ظالم . متعدی : گفت اگر مانم این ستیزه گر است گر کشم این حساب از آن بتر ا
عندلغتنامه دهخداعند. [ ع ُ ن ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَنود. رجوع به عنود شود. || ج ِ عَنید. رجوع به عنید شود.