عندلغتنامه دهخداعند. [ ع ِ ] (ع اِ) قلب و معقول . (اقرب الموارد). قلب و دل و خاطر. (ناظم الاطباء). || ادراک و اطلاع . (ناظم الاطباء).
عندلغتنامه دهخداعند. [ ع َ ن ِ ] (ع ص ) طعن عند؛ نیزه ٔ چپ و راست زده شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیزه زدن به چپ و راست . (از اقرب الموارد).
عندلغتنامه دهخداعند. [ ع ِ دَ / ع َ دَ / ع ُ دَ ] (ع اِ) ظرف غیرمتصرف است برای مکان ، خواه حقیقی باشد، مانند: جلست عند زید (نزد زید نشستم )؛ و خواه مجازی ، مانند: عند زید علم ٌ
عندلغتنامه دهخداعند. [ ع َ ن َ ] (ع اِ) جانب و طرف . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): هو یمشی وسطاً لا عنداً (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم ا
عندلغتنامه دهخداعند. [ ع ُ / ع ِ / ع َ ] (ع اِ) ناحیه . (از اقرب الموارد). ناحیه و اطراف . (ناظم الاطباء). کرانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
اندلغتنامه دهخدااند. [ -َ ند ] (ضمیر) ضمیر سوم شخص جمع. (حاشیه برهان قاطع چ معین ). سوم شخص جمع ضمیر فعلی و چون ملحق بفعل شود الف آنراساقط و بجایش فتحه ایراد کنند مانند کنند و
اندلغتنامه دهخدااند. [ اَ ] (اِ) گلابه و کاه گل که بر بام و دیوار مالند. || غیبت و بدگویی . || رؤیای صادق . || کسی که بر بام و دیوار کاه گل میمالد. (ناظم الاطباء). و رجوع به ا
اندلغتنامه دهخدااند. [ اَ ](عدد مبهم ) شمار مجهول از سه تا نه . (از برهان قاطع) (از غیاث اللغات ) (از هفت قلزم ) (از جهانگیری ) (از انجمن آرا). شمار نامعلوم از سه تا نه . (از ن
عِندگویش دزفولیته ، انتها ، معمولاً موقعی بکار می رود که از روی لج کسی کاری را انجام دهند (عِندِدِلِت دِرا حتی اگر انتهای لجت بالا بیاید)
عندأولغتنامه دهخداعندأو.[ ع ِ دَءْوْ ] (ع ص ) نیک شجاع . (منتهی الارب ). نیک شجاع پیش دست در جنگ . (ناظم الاطباء). مقدم و باجرأت . (از اقرب الموارد). عندأوة. رجوع به عندأوة ش
عندملغتنامه دهخداعندم . [ ع ِ دِم م ] (ع اِ مرکب )مخفف «عندی ام » است . رجوع به ترکیب های «عند» شود.