عنلغتنامه دهخداعن . [ ع َ ] (علامت اختصاری ) رمز است از «رُوی عن »؛ از فلان روایت شد: عن زرارة، عن حنان ... و روایتی را که از چند کس به توالی باشد مُعَنعن گویند.
آندیکشنری فارسی به انگلیسیinstant, its, t'other, that, tother, moment, point, second, split second, trice, twinkle, twinkling, whom, wink, yonder
عَنِفرهنگ واژگان قرآناز (در اصل "عَنْ "بوده که در عباراتي نظير"عَنِ ﭐلَّذِي "چون به ساکن يا تشديد رسيده حرکت گرفته است)