عمویلغتنامه دهخداعموی . [ ع َ م َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به عَم ّ. رجوع به عم ّ شود. ج ، عمویون . (از ناظم الاطباء). || منسوب به عمی و عم یعنی کوری . (از منتهی الارب ). رجوع به عَم شود.
پرتوِ گاماgamma rayواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تابش الکترومغناطیسی پرانرژی و پرنفوذ که معمولاً در واپاشی پرتوزا گسیل میشود
گسیل گاماgamma emissionواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن هستههای اتمی با بیرون فرستادن تابش الکترومغناطیسی پرانرژی، بهصورت پرتو گاما، از حالت برانگیخته به حالتی با انرژی کمتر نزول میکنند
عموییلغتنامه دهخداعمویی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون . 230 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و انگور است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
عموییلغتنامه دهخداعمویی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاپور بخش مرکزی شهرستان کازرون . 190 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ شاپور و محصول آن غلات و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
عموییلغتنامه دهخداعمویی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون . 230 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و انگور است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
عموییلغتنامه دهخداعمویی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاپور بخش مرکزی شهرستان کازرون . 190 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ شاپور و محصول آن غلات و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
اعمویلغتنامه دهخدااعموی . [ اَ م َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب است به اعمی . (آنندراج ) (منتهی الارب ).