عملگر نابودیannihilation operatorواژههای مصوب فرهنگستانعملگری که اگر به تابعموج سامانهای Nذرهای اثر کند، تابعموج سامانهای 1ـ N ذرهای به دست میآید
عملگرoperator 1واژههای مصوب فرهنگستاننگاشتی از یک مجموعه بر مجموعۀ دیگر که هریک از آنها دارای ساختار معینی هستند
عملگر اثرردهایtrace-class operatorواژههای مصوب فرهنگستانعملگری کراندار بر یک فضای هیلبرت که اثر قدرمطلق آن متناهی است
عملگر انرژیenergy operatorواژههای مصوب فرهنگستانعملگری که ویژهمقدارهای آن انرژیهای مجاز سامانه است متـ . عملگر هامیلتونی Hamiltonian operator
ابوشکورلغتنامه دهخداابوشکور. [ اَ ش َ ] (اِخ ) بلخی . یکی از اجله ٔ شعرای باستانی ایران . در تذکره ها ازتاریخ حیات او جز نام و موطن و از شعر وی غیر از بیتی چند در تذاکر و متفرقاتی