عملکردperformance 1واژههای مصوب فرهنگستان1. رفتار موجود زنده در برابر تکلیفی خاص 2. فعالیت یا مجموعهپاسخهایی که به نتیجۀ مؤثر در محیط منجر شود
عملکردلغتنامه دهخداعملکرد. [ ع َ م َ ک َ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) نتیجه ٔ کار. میزان کار. (فرهنگ فارسی معین ). حاصل محصول : عملکرد این قریه ده هزار تومان است . عملکرد این ده صد خروار است : مستوفی ... در محاسبات عمل نماید، و نسخه ٔ عملکرد او را بعد از رقم عالیجاه وزیر دیو
عملکرد دومنظورهdual-mode operationواژههای مصوب فرهنگستانبهرهبرداری از وسایل حملونقل عمومی که دارای دو شیوۀ سفر هستند، مانند وسایل نقلیهای که هم با فرمان حرکت میکنند و هم در مسیر هادیراه بدون استفاده از فرمان بهحرکت درمیآیند
عملکردیلغتنامه دهخداعملکردی . [ ع َ م َ ک َ ] (حامص مرکب ) محصول کردن . ثمره و عایدی دادن اراضی : شغل مشارالیه [ ضابطه نویس ] آن است که محصولات و مستغلات دیوانی ... و جهات عملکردی ممالک ، احضار... (تذکرةالملوک ص 41).
خواص عملکردیfunctional propertiesواژههای مصوب فرهنگستانآن دسته از خواص مادۀ غذایی که بر رفتار آن ماده و مادهای که به آن افزوده میشود اثر میگذارد
ارزش عملکردیearned value, budgeted cost of work performedواژههای مصوب فرهنگستانهزینۀ کار انجامشده برحسب بودجۀ تخصیصی
عملکرد دومنظورهdual-mode operationواژههای مصوب فرهنگستانبهرهبرداری از وسایل حملونقل عمومی که دارای دو شیوۀ سفر هستند، مانند وسایل نقلیهای که هم با فرمان حرکت میکنند و هم در مسیر هادیراه بدون استفاده از فرمان بهحرکت درمیآیند
کالبدشناسی عملکردیfunctional anatomy, morphophysiology, physiological anatomyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از کالبدشناسی که به رابطۀ میان اندامها و عملکرد طبیعی آنها میپردازد
عملکرد دومنظورهdual-mode operationواژههای مصوب فرهنگستانبهرهبرداری از وسایل حملونقل عمومی که دارای دو شیوۀ سفر هستند، مانند وسایل نقلیهای که هم با فرمان حرکت میکنند و هم در مسیر هادیراه بدون استفاده از فرمان بهحرکت درمیآیند