عملقلغتنامه دهخداعملق . [ ع َل َ ] (اِخ ) ابن سمیدع بن صواربن عبدشمس . جد عمالقه ٔ ثانیه که ملوک حمیر بدانها منسوبند. (منتهی الارب ).
املغلغتنامه دهخدااملغ. [ اَ ل َ ] (ع ص ) فحش گوی . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). ج ، مُلْغ. (از اقرب الموارد).
عملقةلغتنامه دهخداعملقة. [ ع َ ل َ ق َ ] (ع مص ) کمیز و سرگین انداختن . (منتهی الارب ). ادرار کردن و تغوط کردن کودک ، و یا انداختن ادرار و غائط. (از اقرب الموارد). || به مغ سخن ر
علقدیکشنری عربی به فارسیاويختن , اويزان کردن , بدار اويختن , مصلوب شدن , چسبيدن به , متکي شدن بر , طرزاويختن , مفهوم , ترديد , تمايل , تعليق , اويزان شدن يا کردن , اندروابودن , معلق کر
علقمةلغتنامه دهخداعلقمة. [ ع َ ق َ م َ ] (اِخ ) ابن زید. از کسانی است که پیغمبر (ص ) را درک کرده است . (از الاصابة ج 5 قسم سوم ص 112).
علقمةلغتنامه دهخداعلقمة. [ ع َ ق َ م َ ] (اِخ ) ابن سعیدبن عاصی بن امیة. وی در فتوحات شام شرکت داشته است . (از الاصابة ج 4 قسم اول ص 263).
upgradesدیکشنری انگلیسی به فارسیارتقاء، ترفیع، بهبود امکانات، سر بالایی، بالا بردن، بالا بردن یا ترقی دادن
عملقةلغتنامه دهخداعملقة. [ ع َ ل َ ق َ ] (ع مص ) کمیز و سرگین انداختن . (منتهی الارب ). ادرار کردن و تغوط کردن کودک ، و یا انداختن ادرار و غائط. (از اقرب الموارد). || به مغ سخن ر
مغلغتنامه دهخدامغ. [ م َ ] (ص ) ژرف که به تازی عمیق گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ).گود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : این بیماری چند گونه بود یک گونه بر پو