عمقینلغتنامه دهخداعمقین . [ ع َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان ، دارای 704 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ محلی و محصول آن غلات و سیب زمینی است .
عقیانلغتنامه دهخداعقیان . [ ع ِق ْ ] (ع اِ) زر خالص که در زمین پیدا گردد. (منتهی الارب ). ذهب خالص . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (مخزن الادویه ). زر که از زمین برآید. (دهار). زر خالص ،
عمیانلغتنامه دهخداعمیان . [ ع ُم ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ أعمی ̍. کوران . نابینایان : ز نابیناست پنهان رنگ ، بانگ از کر پنهانست همی بینند کران رنگ را، و بانگ را عمیان . ناصرخسرو.رجوع
عمیانسلغتنامه دهخداعمیانس . [ ع ُم ْ ن ِ ] (اِخ ) نام بتی است که در سرزمین خولان بوده و از چارپایان و کشت و زرع قسمتی برای او معین میکردند. و مردم این سرزمین از بطن خولان و موسوم
عمقینلغتنامه دهخداعمقین . [ ع َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان ، دارای 704 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ محلی و محصول آن غلات و سیب زمینی است .
عقیانلغتنامه دهخداعقیان . [ ع ِق ْ ] (ع اِ) زر خالص که در زمین پیدا گردد. (منتهی الارب ). ذهب خالص . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (مخزن الادویه ). زر که از زمین برآید. (دهار). زر خالص ،
عمیانلغتنامه دهخداعمیان . [ ع ُم ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ أعمی ̍. کوران . نابینایان : ز نابیناست پنهان رنگ ، بانگ از کر پنهانست همی بینند کران رنگ را، و بانگ را عمیان . ناصرخسرو.رجوع
عمیانسلغتنامه دهخداعمیانس . [ ع ُم ْ ن ِ ] (اِخ ) نام بتی است که در سرزمین خولان بوده و از چارپایان و کشت و زرع قسمتی برای او معین میکردند. و مردم این سرزمین از بطن خولان و موسوم