عمر مصریلغتنامه دهخداعمر مصری . [ ع ُ م َ رِ م ِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد مصری حنفی . مشهور به ابن نَجَیم . و ملقب به سراج الدین . فقیه بود و در ششم ربیعالاول سال 1005 هَ .ق . د
عمردیکشنری عربی به فارسیعمر , سن , پيري , سن بلوغ , رشد( ) , دوره , عصر( ) پيرشدن , پيرنماکردن , کهنه شدن(شراب) , مدت زندگي , دوره زندگي , مادام العمر , ابد
عمرلغتنامه دهخداعمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر فارسکوری . ادیب قرن دهم و یازدهم هجری بود که بسال 1018 هَ .ق . درگذشت . رجوع به فارسکوری شود.
عمرلغتنامه دهخداعمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) نام بطنی است از سُبَیع که در «عارض » اقامت دارند. (از معجم قبائل العرب ج 2).
عمرلغتنامه دهخداعمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد مصری . مشهور به ابن نجیم . رجوع به عمر مصری شود.
عمر حنفیلغتنامه دهخداعمر حنفی . [ ع ُ م َ رِ ح َ ن َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد. رجوع به عمر مصری (ابن ابراهیم بن محمد...) شود.
علی مصریلغتنامه دهخداعلی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) (علی خیری ...) ابن عمر خربونی مصری . رجوع به علی خیری شود.