عمرانلغتنامه دهخداعمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن ابی عمرو. وی از اطبای ماهر بود و در طب خدمت امیر عبدالرحمان میکرد. و اورا تألیفاتی در طب است . (از عیون الانباء ج 2 ص 41).
عمرانلغتنامه دهخداعمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن عطاف ازدی ، مکنی به ابوعطاف . از فرماندهان و شجاعان قرن دهم هجری . رجوع به عمران ازدی (ابن عطاف ...) شود.
عمرانلغتنامه دهخداعمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن عمران ، مکنی به ابوالنجم . از یاران ابومسلم خراسانی در قرن دوم هجری بود. و نام او را که یعقوبی (ص 285) چنین آورده است ، در
امرانلغتنامه دهخداامران . [ اَ ] (ع اِ) امران الذراع ؛ پی رش دست و دوش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عصبی است درذراع . (اقرب الموارد) .
امرانلغتنامه دهخداامران . [ اَ م َرْ را ](ع اِ) بصیغه ٔ تثنیه درویشی و پیری سخت . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). در اساس است : نزل به الامران الهرم و المرض . و گ
عِمْرَانَفرهنگ واژگان قرآننام پدر حضرت مريم عليهماالسلام (البته عمران نام پدر حضرت موسي علي نبينا وعليه السلام هم بوده است ولي در قرآن به اين موضوع اشاره اي نشده است )
عمران ذهلیلغتنامه دهخداعمران ذهلی . [ ع ِ ن ِ ذُ ] (اِخ ) ابن حطان بن ظبیان بن لوذان بن حرث بن سدوس سدوسی یا ذهلی ، مکنی به ابوشهاب . از تابعیان بود. رجوع به عمران سدوسی شود.
عمران زبیدیلغتنامه دهخداعمران زبیدی . [ ع ِ ن ِ زَ] (اِخ ) ابن عثمان زبیدی شامی ، مکنی به ابوالبَرَهسَم . صاحب قرائتی شاذ است . رجوع به ابوالبرهسم شود.
عمران ازدیلغتنامه دهخداعمران ازدی . [ ع ِ ن ِ اَ ] (اِخ ) ابن عَطّاف ازدی ، مکنی به ابوالعطاف . وی از فرماندهان و شجاعان قرن دوم هجری بشمار میرفت . ابتدا با حنظلةبن صفوان در افریقیة ب
عِمْرَانَفرهنگ واژگان قرآننام پدر حضرت مريم عليهماالسلام (البته عمران نام پدر حضرت موسي علي نبينا وعليه السلام هم بوده است ولي در قرآن به اين موضوع اشاره اي نشده است )
عمران ذهلیلغتنامه دهخداعمران ذهلی . [ ع ِ ن ِ ذُ ] (اِخ ) ابن حطان بن ظبیان بن لوذان بن حرث بن سدوس سدوسی یا ذهلی ، مکنی به ابوشهاب . از تابعیان بود. رجوع به عمران سدوسی شود.
عمران زبیدیلغتنامه دهخداعمران زبیدی . [ ع ِ ن ِ زَ] (اِخ ) ابن عثمان زبیدی شامی ، مکنی به ابوالبَرَهسَم . صاحب قرائتی شاذ است . رجوع به ابوالبرهسم شود.
عمران ازدیلغتنامه دهخداعمران ازدی . [ ع ِ ن ِ اَ ] (اِخ ) ابن عَطّاف ازدی ، مکنی به ابوالعطاف . وی از فرماندهان و شجاعان قرن دوم هجری بشمار میرفت . ابتدا با حنظلةبن صفوان در افریقیة ب
عمران اسرائیلیلغتنامه دهخداعمران اسرائیلی . [ ع ِن ِ اِ ] (اِخ ) ابن صدقه ٔ اسرائیلی ، ملقب به اوحدالدین . وی از اطبای مشهور اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری است . در سال 561 هَ .ق . د