لغتنامه دهخدا
عماهج . [ ع ُ هَِ ] (ع ص ) شیر دفزک . (منتهی الارب ). شیر دفزک و سطبرشده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شیر غلیظشتر. و یا شیرهای جامد و بسته شده ، و یا شیر خوشبوی در ابتدای تغییر و دگرگونی . و یا شیری که نگاه داشته شود تا طعم و مزه ای غیر ترش بگیرد و آب نیز با آن مخلوط ن