علی ماردینیلغتنامه دهخداعلی ماردینی . [ ع َ ی ِ ما ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابراهیم بن مصطفی بن سلیمان ماردینی حنفی ترکمانی . ملقب به علاءالدین . رجوع به علی ترکمانی شود.
علی ماردینیلغتنامه دهخداعلی ماردینی . [ ع َ ی ِ ما ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن شرف ماردینی . مکنی به ابوالحسن و ملقب به علاءالدین . او راست : الدرة السنیة فی العقیدة السنیة، که قصیده
علی ماردینیلغتنامه دهخداعلی ماردینی . [ ع َ ی ِ ما ] (اِخ ) ابن یوسف بن شیبان ماردینی . مشهور به ابن صفار ملقب به جلال الدین . رجوع به ابن صفار و علی (ابن یوسف بن ...) شود.
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع ُ لا ] (اِخ ) موضعی است به دیار بنی تمیم . (از متن اللغة). علا. (متن اللغة).
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن شرف ماردینی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی ماردینی (ابن محمدبن ...) شود.
ابن صفارلغتنامه دهخداابن صفار. [ اِ ن ُ ص َف ْ فا ] (اِخ ) کنیت چند تن از دانشمندان ریاضی و جزآن : 1 - ابوالقاسم احمدبن عبداﷲ قرطبی ریاضی . او درقرطبه تدریس علوم ریاضیه میکرد و در ف
قاضی ماردینیلغتنامه دهخداقاضی ماردینی . (اِخ ) علی بن عثمان بن مصطفی یا ابراهیم بن مصطفی بن سلیمان ماردینی حنفی ، ملقب به علاءالدین و معروف به ابن الترکمانی . از اکابر فقهای حنفیه و در
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن شیبان ماردینی ، مشهور به ابن صفّار وملقّب به جلال الدین . وی در سال 575 هَ . ق . در ماردین متولد شد. رجوع به ابن صفّار و مآخذ ذ
ماردینیلغتنامه دهخداماردینی . [ رِ ] (اِخ ) علی بن محمدبن ابی بکربن شرف ماردینی . رجوع به علی بن محمدبن ابی بکر شود.