علی رغملغتنامه دهخداعلی رغم . [ ع َ لا رَ م ِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) بر خلاف میل و خواهش . (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). به ناخواست . به ناخواه . بررغم . نه بر میل : امشب براستی
علیرغمواژهنامه آزادبرخلاف؛ مثلاً «علیرغم میل باطنی» یعنی به ناچار، بالاجبار و بدون تمایل قلبی. بر کامه.
علی الرغملغتنامه دهخداعلی الرغم . [ ع َ لَرْ رَ ] (ع ق مرکب ) برخلاف میل . (از آنندراج ). بر رغم . رجوع به «علی رغم » شود.
علی رامتینیلغتنامه دهخداعلی رامتینی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) وی شاعر و از اهالی رامتین که از مضافات بخارا است بود و سپس به خوارزم رفته در آنجا درگذشت . شرح حال و قسمتی از اشعار او در مجمعا
علی الرغملغتنامه دهخداعلی الرغم . [ ع َ لَرْ رَ ] (ع ق مرکب ) برخلاف میل . (از آنندراج ). بر رغم . رجوع به «علی رغم » شود.
رغملغتنامه دهخدارغم . [ رَ غ َ ] (ع مص ) یا رَغم . مصدر به معنی رَغم . (ناظم الاطباء). رجوع به رَغم در دو معنی اخیر مصدری شود. || به خاک آلودن بینی . (ناظم الاطباء). به خاک مال
ترکمانچایلغتنامه دهخداترکمانچای . [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) (عهدنامه ٔ...) در اواخر سال 1241 هَ . ق .. (1828 م .) قشون دولت روس علی رغم عهدنامه ٔ گلستان که بر اساس آن بیش از نیمی از سرزمین
استانیسلاسلغتنامه دهخدااستانیسلاس . [ اِ ] (اِخ ) مولد او بسال 1550 م . وی در مدرسه ٔ ژزوئیتهای وین تعلیم یافت و علی رغم ممانعت پدر کشیش ژزوئیت گردید و در هیجده سالگی درگذشت . ژزوئیته