علی حجازیلغتنامه دهخداعلی حجازی . [ ع َ ی ِ ح ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن عجلان بن رمیثه ٔ حسنی حجازی ، مکنّی به ابوالقاسم . وی از اشراف حجاز بود و در سال 807 هَ . ق . متولد شد و در سال 84
علی حجازیلغتنامه دهخداعلی حجازی . [ ع َ ی ِ ح ِ ] (اِخ ) ابن محمد حجازی قاینی . حکیم و طبیب بود (456 - 546 هَ . ق .). او راست : 1 - رسائل فی الطب . 2 - کتاب فی الحکمة. 3 - کتاب فی مف
علی حجازیلغتنامه دهخداعلی حجازی . [ ع َ ی ِ ح ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد حجازی سقطی حنفی ، ملقّب به نورالدین . صوفی بود. او راست : کشف تاج التراجم من دائرة الجود و المراحم ابن عربی ،
علی حجازیلغتنامه دهخداعلی حجازی . [ ع َ ی ِ ح ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی کنانی ، مشهور به ابن عراق و ملقّب به سعدالدین . فقیه و قاری و محدث و مو
علی حجازیلغتنامه دهخداعلی حجازی . [ ع َ ی ِ ح ِ ] (اِخ ) ابن ناصربن محمدبن احمد بلبیسی مکی شافعی حجازی ، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن ناصر. وی محدث و مفسر و
علی حجاجیلغتنامه دهخداعلی حجاجی . [ ع َ ی ِ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن عبدالحق حجاجی مالکی قوصی . رجوع به علی قوصی شود.
علی حاجیلغتنامه دهخداعلی حاجی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن سلیمان بن احمد آل حاجی بلادی قطیفی بحرانی . مورخ و متکلم بودو در نظم سخن نیز دست داشت . وی ساکن قطیف بود و در حد
علی حاجیانلغتنامه دهخداعلی حاجیان . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مؤمن آباد، بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 41 هزارگزی باختر درمیان و 2 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ عمومی مشهد به ز
علی آل حاجیلغتنامه دهخداعلی آل حاجی . [ ع َ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن سلیمان بن احمد آل حاجی بلادی . رجوع به علی حاجی شود.
چشمه علی حاجیلغتنامه دهخداچشمه علی حاجی . [ چ َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارسانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 56 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است . جلگه و گرمسیر است و15
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد حجازی سقطی حنفی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی حجازی شود.
علی بلبیسیلغتنامه دهخداعلی بلبیسی .[ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن ناصربن محمدبن احمد بلبیسی مکی شافعی حجازی ، مشهور به ابن ناصر و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی حجاز
علی قاینیلغتنامه دهخداعلی قاینی . [ ع َ ی ِ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حجازی قاینی . رجوع به علی حجازی شود.
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناصربن محمدبن احمد بلیسی مکی شافعی حجازی ، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن ناصر. رجوع به علی حجازی شود.