علی بابالغتنامه دهخداعلی بابا. [ ع َ ] (اِخ ) (سلطان ...) وی از جمله ملازمان سلطان محمودخان برادر میرزا الغبیک گورکانی ، در جنگ «اندجان » بوده است . (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 261)
علی بابالغتنامه دهخداعلی بابا. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تراکمه ، بخش کنگان ، شهرستان بوشهر. واقع در 116 هزارگزی جنوب خاوری کنگان ، و دو هزار و پانصدگزی راه فرعی لار به گله د
علی باباطاغیلغتنامه دهخداعلی باباطاغی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عثمان بن سلیمان باباطاغی رومی حنفی . وی در سال 1140 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - فضائل قریش . 2 - الفوائد العاملیة فی ح
باباشیخ علیلغتنامه دهخداباباشیخ علی . [ ش َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نوبندگان بخش مرکزی شهرستان فسا 18 هزارگزی جنوب خاوری فسا، کنار شوسه ٔ فسا به داراب . دامنه ،معتدل . سکنه ٔ آن 60
باباحسن علیالغتنامه دهخداباباحسن علیا. [ ح َ س َ ن ِ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی به چهار فرسخ و نیم کمتر میانه ٔ شمال و مغرب احمدحسین (کوه گیلویه ). (فارسنامه ٔ ناصری ).
علیابادلغتنامه دهخداعلیاباد. [ ع َ لی یا ] (اِخ ) علی آباد. نام چندین قریه است در نواحی ری . یکی از آنها در زیر قلعه ٔ طَبَرک واقع شده و بقیه در اطراف و حوالی ری است . (از معجم الب
رباط علیابادلغتنامه دهخدارباط علیاباد. [رُ طِ ع َ ] (اِخ ) نام رباطی بوده در سبزوار. بهمنیار در تعلیقات تاریخ بیهق گوید: رباطی بدین نام اکنون در سبزوار نیست ولی مؤلف در چند جا از این ر
علی باباطاغیلغتنامه دهخداعلی باباطاغی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عثمان بن سلیمان باباطاغی رومی حنفی . وی در سال 1140 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - فضائل قریش . 2 - الفوائد العاملیة فی ح
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن سلمان باباطاغی رومی حنفی . رجوع به علی باباطاغی شود.
علی رومیلغتنامه دهخداعلی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عثمان بن سلیمان باباطاغی رومی حنفی . رجوع به علی باباطاغی شود.
علی حنفیلغتنامه دهخداعلی حنفی . [ ع َ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن سلیمان باباطاغی رومی حنفی . رجوع به علی باباطاغی شود.