علکسلغتنامه دهخداعلکس . [ ع ِل ْ ل َ ] (ع ص ) انبوه و بهم پیچیده : شَعر علکس ؛ کثیر متراکب . (اقرب الموارد).
علیسگویش گنابادی این یک واژه تعجبی است و وقتی یک کاری به نظر فرد عجیب و خارق العاده میرسد استفاده میشود.این واژه بار تعجبی بسیار بالایی دارد.این واژه را وقتی میخواهند کسی را چشم
علنکسلغتنامه دهخداعلنکس . [ ع َ ل َک َ ] (ع ص ) بسیار و انبوه : شَعر علنکس ؛ کثیر متراکب . (از اقرب الموارد). عِلّکس . و رجوع به علکس شود.
علیسگویش گنابادی این یک واژه تعجبی است و وقتی یک کاری به نظر فرد عجیب و خارق العاده میرسد استفاده میشود.این واژه بار تعجبی بسیار بالایی دارد.این واژه را وقتی میخواهند کسی را چشم