علمدیکشنری عربی به فارسیتعليم دادن (اصول دين) از راه پرسش , از راه پرسش ياد دادن , اموختن , تعليم دادن , درس دادن , مشق دادن , معلمي يا تدريس کردن
علمدیکشنری عربی به فارسیپرچم , بيرق , علم , دم انبوه وپشمالوي سگ , زنبق , برگ شمشيري , سنگ فرش , جاده سنگ فرش , پرچم دار کردن , پرچم زدن به , باپرچم علا مت دادن , سنگفرش کردن , پايين ا
اوژنیکلغتنامه دهخدااوژنیک . [ اِ ژِ ] (فرانسوی ، اِ) علم تحقیق در راههای اصلاح جسمی و روحی نژاد بشر بر اساس جلوگیری از توالد و تناسل افراد نامتناسب و تشویق افراد مناسب به این کار.
داروینلغتنامه دهخداداروین . [ دارْ ] (اِخ ) چارلز روبرت . طبیعی دان انگلیسی ، نویسنده ٔ کتاب معروف «اصل انواع » ، روز دوازدهم فوریه ٔ 1809 م . در شهر «شریوسباری » متولد شد. او فرز
افلاطونلغتنامه دهخداافلاطون . [ اَ ] (اِخ ) ابن ارسطون یا اریستن . از شاگردان فیثاغورس بود که با سقراط نزد او تلمذ می نمود، لیکن در زمان حیات سقراط اشتهاری در میان علماء نداشت . وی
حسابلغتنامه دهخداحساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی