علمیلغتنامه دهخداعلمی . [ ع ِ ] (ع ص نسبی ) منسوب به علم . (ناظم الاطباء). رجوع به علم شود. || مقابل عملی .
المیلغتنامه دهخداالمی . [ اَ ما ] (ع ص ) سیاه فام لب . (مصادر زوزنی ). مرد سیاه یا گندم گون لب . مؤنث : لَمیاء. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه اندرون لبش گندم گون یا لب وی
علمی زادهلغتنامه دهخداعلمی زاده . [ ع ِ دَ ] (اِخ ) شریف عبری . از او چهل وپنج بیت در «زبدة الشعراء» آمده است . (از کشف الظنون ). رجوع به صبری (شریف ...) شود.
علمیصلغتنامه دهخداعلمیص . [ ع ِ ] (ع ص ) قَرَب علمیص ؛ منزل سخت که مانده کند مسافر را. (منتهی الارب ).سخت و مانده کننده . (از اقرب الموارد). و آن را عِمْلیص نیز گویند. (از منتهی
علمینلغتنامه دهخداعلمین . [ ع َ ل َ م َ ] (اِخ ) (الَ ...) جایی است در شمال افریقا در ساحل غربی اسکندریه . و در سال 1942 م . (جنگ جهانی دوم )، ژنرال «مونتگمری » بریتانیایی ، لشکر
علمیةلغتنامه دهخداعلمیة. [ ع ِ می ی َ] (ع ص نسبی ) منسوب به علم . (ناظم الاطباء). علمی .- حوزه ٔ علمیه ؛ آنجا که به آموختن علوم مختص است . محل اجتماع علما و طالب علمان ، مانند ح