علفخوارherbivore, herbivorous, herbivorous animal, phytophagousواژههای مصوب فرهنگستانجانوری که از گیاه تغذیه میکند
علف خوارلغتنامه دهخداعلف خوار. [ ع َ ل َ خوا / خا ] (نف مرکب ) هرکه علف خورد. علف چر. گیاهخوار. علف خواره . || (اِ مرکب ) چراگاه و علف زار. (ناظم الاطباء). علف چر : علفخوار و مرغزار
علف خوارفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (زیستشناسی) هر حیوانی که خوراکش منحصر به علف باشد، مانند گوسفند، گاو، آهو، اسب، و امثال آنها.۲. (اسم) [قدیمی، مجاز] چراگاه؛ علفزار.
زوجسمسانانArtiodactylaواژههای مصوب فرهنگستانعلفخوارانی که شمار انگشتانشان، که در درون سم قرار دارد، زوج است و چشمهایشان در دو طرف سر قرار دارد و مژههایشان بلند و موهای گردن اکثر آنها کوتاه است
خرگوشفرهنگ انتشارات معین(خَ) (اِ.) پستانداری علفخوار جزو راستة جوندگان با گوش های دراز و دو دست های کوتاه تر از پاها که بسیار تند می دود.