علاهلغتنامه دهخداعلاه . [ ع ِ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَلهی ̍. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ج ِ عَلهان . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
علاةلغتنامه دهخداعلاة. [ ع َ ] (اِخ ) جایی است در یمامه و متعلق به بنی هِزّان . در این مکان «مَحالی » یافت شود، و آن عبارت از سنگهای سفیدی است که آنها را بر هم سائیده و مانند سر
علاةلغتنامه دهخداعلاة. [ ع َ ] (اِخ ) ناحیه ٔ بزرگی است از عمل معرة النعمان ، از جانب برّ و خشکی ، و مشتمل است بر قرای بسیار. مسافری که از حلب به حماة رود از اینجا عبور میکند. (
علاةلغتنامه دهخداعلاة. [ ع َ ] (اِخ ) جایی است در یمامه و متعلق به بنی هِزّان . در این مکان «مَحالی » یافت شود، و آن عبارت از سنگهای سفیدی است که آنها را بر هم سائیده و مانند سر
علاةلغتنامه دهخداعلاة. [ ع َ ] (اِخ ) ناحیه ٔ بزرگی است از عمل معرة النعمان ، از جانب برّ و خشکی ، و مشتمل است بر قرای بسیار. مسافری که از حلب به حماة رود از اینجا عبور میکند. (