علاءالدین باجیلغتنامه دهخداعلاءالدین باجی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ] (اِخ )علی بن محمد شافعی . رجوع به علی بن محمد شافعی شود.
علاءالدینلغتنامه دهخداعلأالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) ابن بواب ، ابوالحسن علی بن هلال . خوشنویس عرب . رجوع به ابن بواب شود.
علاءالدینلغتنامه دهخداعلاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) اتابک یزد (شاه ...). هفتمین از اتابکان یزد که تا 662 هَ .ق . عهده دار اتابکی یزد بوده است . وی بعد از پدرش قطب الدین محمودشاه
علاءالدینلغتنامه دهخداعلاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) احمد یلی (584 - 604 هَ . ق .). وی از ممدوحین نظامی گنجوی شاعر معروف است . و نواده ٔ او زوجه ٔ اتابک قزل ارسلان بن اوزبک آخرین
علاءالدینلغتنامه دهخداعلاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) از بزرگ زادگان خراسان بود و در وزارت سلطان ابوسعید بهادرخان مدت هشت ماه خواجه غیاث الدین محمد شرکت نمود و پس از آ
علاءالدینلغتنامه دهخداعلاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) ابن شاطر، علی بن ابراهیم . عالم ریاضی دمشق . رجوع به ابن شاطر و نیز به علی (ابن ابراهیم ...) شود.
علاءالدین شافعیلغتنامه دهخداعلاءالدین شافعی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِف ِ ] (اِخ ) علی بن محمد باجی . رجوع به علی ... شود.
باجیلغتنامه دهخداباجی . [ جی ی ] (اِخ ) علی بن محمدبن عبدالرحمان باجی ملقب به علاءالدین (631 - 714 هَ . ق ./ 1234 - 1315م .). عالم علم اصول ومنطق و از مردم مصر. وی در عصر خود در
علی باجیلغتنامه دهخداعلی باجی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان بن خطاب مغربی مصری باجی شافعی ، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن . فقیه و اصولی و محدث و منطقی و متکلم
علی شافعیلغتنامه دهخداعلی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان بن خطاب مغربی مصری باجی شافعی . ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی باجی شود.
علی مصریلغتنامه دهخداعلی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان بن خطاب مغربی مصری باجی شافعی . ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی باجی شود.