اغلسلغتنامه دهخدااغلس . [ ] (اِخ ) از دانشمندان معاصر بطلمیوس بود که با هم ارتباط علمی داشتند. رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 42، 48 شود.
urgeدیکشنری انگلیسی به فارسیخواستن، انگیزش، مناسبت، اصرار کردن، با اصرار وادار کردن، انگیختن، تسریع شدن، ابرام کردن
urgesدیکشنری انگلیسی به فارسیخواستار، انگیزش، مناسبت، اصرار کردن، با اصرار وادار کردن، انگیختن، تسریع شدن، ابرام کردن