عقب افتادهدیکشنری فارسی به انگلیسیbackwater, belated, delinquent, feebleminded, overdue, underdeveloped, wallydrag
عقب افتادهلغتنامه دهخداعقب افتاده . [ ع َ ق َ اُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنکه در کارها از دیگران عقب مانده باشد. دنبال افتاده . (فرهنگ فارسی معین ).
عقب افتادهفرهنگ انتشارات معین( ~ . اُ دِ) [ ع - فا. ] (ص مف .) 1 - کسی که در انجام کار یا کسب دانش از دیگران عقب تر باشد. 2 - ناقص ، معلول .
عقب افتادهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آنکه در کسبوکار یا علموهنر از دیگران عقبمانده باشد.۲. (روانشناسی) = عقبمانده