عقبیلغتنامه دهخداعقبی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) حمزةبن محمدبن عباس بن فضل بن حرث دهقان عقبی ، مکنی به ابواحمد. محدث و از اهالی عقبه ٔ بغداد بود و در ذیقعده ٔ سال 347 هَ . ق . درگذشت
عقبیلغتنامه دهخداعقبی . [ ع َ ق َ ] (ص نسبی ) منسوب به عقبة، که پیش از هجرت ، انصار با پیامبر اسلام (ص ) در آنجا بیعت کردند، و هریک از کسانی را که در آنجا حضور داشتند «عقبی » نا
اغبیلغتنامه دهخدااغبی .[ اَ با ] (ع ص ) بهم پیچیده . یقال : غصن اغبی ؛ شاخ بهم پیچیده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ): غصن اغبی ؛ شاخ انبوه بهم پیچیده . ج ، غُبی . (از اقرب ا
علقمه ٔ عقبیلغتنامه دهخداعلقمه ٔ عقبی . [ ع َ ق َ م َ ی ِ ع َ ق َ ] (اِخ ) ابن یزید. وی در غزوه ٔ ذات الصواری شرکت داشت . و برخی وی را همان علقمه ٔ عطیفی دانند. (از الاصابة ج 5 قسم سوم
دار عقبیلغتنامه دهخدادار عقبی .[ رِ ع ُ با ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جهان دیگر. آخرت . مقابل دار دنیا. رجوع به دار و دارالاَّخرة شود.
علقمه ٔ عقبیلغتنامه دهخداعلقمه ٔ عقبی . [ ع َ ق َ م َ ی ِ ع َ ق َ ] (اِخ ) ابن یزید. وی در غزوه ٔ ذات الصواری شرکت داشت . و برخی وی را همان علقمه ٔ عطیفی دانند. (از الاصابة ج 5 قسم سوم