عقبانلغتنامه دهخداعقبان . [ ع ُ ] (ع اِ) پایان کار. (منتهی الارب ). عاقبت و سرانجام . (از اقرب الموارد). || آخر هر چیز: جاء فی عقبان الشهر؛ او وقتی آمد که همه ٔ ماه گذشته بود. (ا
عقباتلغتنامه دهخداعقبات . [ ع َ ق َ ] (ع اِ) ج ِ عَقَبة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). راههای دشوار. (غیاث اللغات ) : هیچ کسم نیز نبیند دگرکز عقبات تن و جان کم شدم .عطار.
عقبانلغتنامه دهخداعقبان . [ ع ُ ] (ع اِ) پایان کار. (منتهی الارب ). عاقبت و سرانجام . (از اقرب الموارد). || آخر هر چیز: جاء فی عقبان الشهر؛ او وقتی آمد که همه ٔ ماه گذشته بود. (ا
عقباتلغتنامه دهخداعقبات . [ ع َ ق َ ] (ع اِ) ج ِ عَقَبة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). راههای دشوار. (غیاث اللغات ) : هیچ کسم نیز نبیند دگرکز عقبات تن و جان کم شدم .عطار.
عقبانیلغتنامه دهخداعقبانی . [ ع ُ ] (اِخ ) (720-811 هَ .ق .) سعیدبن محمد تجیبی تلمسانی عقبانی . قاضی و فقیه مالکی و از اهالی تلمسان بود و مدتی عهده دار قضاء در بجایه و مراکش بوده