عقانلغتنامه دهخداعقان . [ ع ِق ْ قا ] (ع اِ) عقان النخیل ؛ آنچه از بن خرمابن برزند و برآید. عقان الکرم نیز چنین است . (از منتهی الارب ).
اعقاقلغتنامه دهخدااعقاق . [ اِ ] (ع مص ) باردار گردیدن ناقه : اعقت الناقة؛ باردار گردید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || عقان (آنچه از بن خرمابن برزند و برآید) برآور
اروندلغتنامه دهخدااروند. [ اَ وَ ] (اِخ ) کوهی است . (مهذب الاسماء). کوهی است بدر همدان . (فرهنگ اسدی ). کوه الوند . (سروری ) (غیاث اللغات ). نام کوهی است بسیار سبز و خرم و شهر ه