عقاقةلغتنامه دهخداعقاقة. [ ع َق ْ قا ق َ ] (ع ص ) سحابة عقاقة؛ ابر که باران خود را ریخته باشد. (از اقرب الموارد).
عقعقةلغتنامه دهخداعقعقة. [ ع َ ع َ ق َ ] (ع مص ) آواز دادن و ندادن پرنده : عقعق َ الطائر بصوته . || (اِ) آواز و صوت عقعق . (از اقرب الموارد).
خطافلغتنامه دهخداخطاف . [ خ َطْ طا ] (ع اِ) پرستک . (تفسیر ابوالفتوح مروزی ). پرستو. فراستوک . پرستوک . فراشتوک . عصفورالجنه . چلچله . (یادداشت بخط مؤلف ). ابابیل . (غیاث اللغا