عقاب دریایی پالاسHaliaeetus leucoryphusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از عقابیان و راستۀ شاهینسانان با بالهای باریک و بلند و دم مدور که بالغ آن سر سفید و کروی دارد
عقاب دریایی دمسفیدHaliaeetus albicillaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای بزرگ از عقابیان و راستۀ شاهینسانان با سر و سینۀ قهوهای مایل به سفید و دم کاملاً سفید که بالغ آن دارای بالهای عریض با لبههای موازی است
عقاب دریایی ساحلیHaliaeetus pelagicusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ عقابیان و راستۀ شاهینسانان که در نواحی ساحلی به شکار میپردازد و رنگ بالغ آن در سطح زیرین و بالا قهوهای تیره است
عقاب ماهیگیر دریاییPandion haliatusواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از گونۀ عقابماهیگیریان و راستۀ شاهینسانان که سطح بالایی بدنشان قهوهای و پاها و قفسه سینهشان سفید است و یک طوق خالدار دارد
ذوالنونلغتنامه دهخداذوالنون . [ ذُن ْ نو ] (اِخ ) لقب یونس بن متی یعنی صاحب ماهی یا همدم ماهی - و خداوند ماهی یکی از انبیاء بنی اسرائیل است که مبعوث بر اهل نینوی بود و آنرا صاحب ال
صفتلغتنامه دهخداصفت . [ ص ِ ف َ ] (ع مص ) در عربی بصورت «صفة» و در فارسی «صفت » نویسند. چگونگی کسی گفتن و آن مشتق از وصف است . (مقدمه ٔ لغت میر سید شریف ). بیان کردن حال و علام
چونلغتنامه دهخداچون . (حرف اضافه ) در پهلوی چیگون مرکب ازچی (چه ) و گون و گونه که بمعنی قسم و رنگ است و مخفف آن چو میباشد. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). برای تشبیه آید و بمعنی ما
ابوحنیفه ٔ اسکافی غزنویلغتنامه دهخداابوحنیفه ٔ اسکافی غزنوی . [ اَ ح َ ف َ ی ِ اِ ی ِغ َ ن َ ] (اِخ ) ابوالفضل بیهقی در تاریخ خود آورده است که : در این روزگار که تاریخ اینجا رسانیده بودم ما را صحب
زیرلغتنامه دهخدازیر. (ق ، اِ، حرف اضافه ) نقیض بالا. (برهان ). یعنی پایین . پهلوی «ازیر» ، «اژر» ، «هچ -اذر» ، از اوستایی «هچا + اذئیری » ، کردی «ژیر» ، بلوچی عاریتی «چره » و «