عضویت یافتنلغتنامه دهخداعضویت یافتن . [ ع ُ وی ی َ ت َ ] (مص مرکب ) کارمند اداره یا وزراتخانه یا بنگاه یا انجمن و یا حزبی شدن . عضو شدن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به عضویت شود.
عضویتلغتنامه دهخداعضویت . [ ع ُ وی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) عضو بودن . کارمند بودن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عضو شود.
کوریلغتنامه دهخداکوری . (اِخ ) پیر (1859-1906 م .). او و ماری کوری (1867-1934 م .) زن و شوی فیزیکدان فرانسوی و برندگان جایزه ٔ نوبل سال 1903 م . در رشته ٔ فیزیک و کاشفان رادیوم
هندلغتنامه دهخداهند. [ هَِ ] (اِخ ) پارسی باستان هندو همریشه با سند، در کتیبه های عیلامی هی ایندویش ، اوستا هندو، سنسکریت سینذو به معنی نهر، جویبار، رود سند یا ناحیه ٔ گرداگرد
تابعیتلغتنامه دهخداتابعیت . [ ب ِ عی ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) پیروی و اطاعت کردن . (فرهنگ نظام ). تابع بودن . پیرو بودن . || از رعایای یک ملک ودولت بودن . از تبعه ٔ مملکتی محسوب شد
پنلغتنامه دهخداپن . [ پ ِ ] (اِخ ) توماس . روزنامه نویس انگلیسی متولد در تتفر که سپس به تابعیت فرانسه درآمد و در مجلس کنوانسیون بمناسبت تألیفاتی که در دفاع عقاید جدید داشت عض
یزدیلغتنامه دهخدایزدی . [ ی َ ] (اِخ ) شیخ حسن یزدی ، مردی عالم و دانشمند بود. به عراق مهاجرت کرد و از محضر علما استفاده نمود و چون مردی انقلابی بود در قیام مشروطیت شرکت کرد. چن