عصبیفرهنگ انتشارات معین(عَ صَ)(ص نسب .)1 - مربوط به عصب و سیستم اعصاب . 2 - عصبانی . 3 - عصبی - مزاج .
عصبیدیکشنری فارسی به انگلیسیedgy, nervous, jumpy, neural, overstrung, overwrought, shaky, tense, unstrung
عصبیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. مربوط به عصب؛ مربوط به سلسلۀ اعصاب.۲. ویژگی کسی که زود عصبانی میشود؛ خشمگین.۳. دارای عصبانیت یا فشار روحی: واکنش عصبی.۴. (قید) از روی عصبانیت؛ باحالت خشم.