عصا زدنلغتنامه دهخداعصا زدن . [ ع َ زَ دَ ] (مص مرکب ) با تکیه دادن سر عصا بر زمین حرکت کردن . رفتن با تکیه دادن عصا بر زمین .
عصازنانلغتنامه دهخداعصازنان . [ ع َ زَ ] (ق مرکب ) در حال عصا زدن . رفتن با تکیه دادن سر عصا بر زمین استعانت را. رجوع به عصا زدن شود.
عصالغتنامه دهخداعصا. [ ع َ ] (ع اِ) چوب . (منتهی الارب ). عود. (اقرب الموارد). || چوب دستی ، مؤنث آید. (منتهی الارب ) (دهار) (غیاث اللغات ) (ترجمان القرآن جرجانی ). نوعی از چو
عصافرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. چوبدستی که هنگام راه رفتن به آن تکیه میکنند؛ دستوار؛ دستواره؛ تخله.۲. [قدیمی، مجاز] آلت تناسلی مرد. عصا زدن: در حال راه رفتن با عصا، ته عصا را بر زمین زدن.
عصالغتنامه دهخداعصا. [ ع َ ] (ع اِ) چوب . (منتهی الارب ). عود. (اقرب الموارد). || چوب دستی ، مؤنث آید. (منتهی الارب ) (دهار) (غیاث اللغات ) (ترجمان القرآن جرجانی ). نوعی از چو
خبجلغتنامه دهخداخبج . [ خ َ ] (ع مص ) کسی را با عصا زدن . (از منتهی الارب ) (از قاموس ) (از لسان العرب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموار
مت ءلغتنامه دهخدامت ء. [ م َت ْءَ ] (ع مص ) به عصا زدن . (تاج المصادر). به چوبدستی زدن . (آنندراج ). مَتَاءَه ُبالعصا مَتْاءً؛ به چوب دستی زد او را. (منتهی الارب ) (از اقرب المو
عصازنانلغتنامه دهخداعصازنان . [ ع َ زَ ] (ق مرکب ) در حال عصا زدن . رفتن با تکیه دادن سر عصا بر زمین استعانت را. رجوع به عصا زدن شود.